ههورامان هانهبهرچهم روزنهای به زیباییهای اورامان
| ||
منوی اصلی
نویسندگان لینک دوستان
پیوندهای روزانه |
![]() غزلی دلنشین ازآقای سعدی غریبی هورامی بە مناسبت خبر در گذشت ثریا ابراهیمی(پری) معشوقە استاد شهریار شهریارا! مژدە باد اینک خبرها می رسد بهر دیدن سوی مجنون گویی لیلا می رسد از ثری تا اوج افلاک آنچە میجستی ز حق تیر و ناهید، مهر و پروین و ثریا می رسد از رقیب وخوف هجر وقصد ترک وغم منال برنگردد تا قیامت فرد و تنها می رسد جملگی قشلاق برزخ را ببند آذین ز گل حور عین از دارفانی بهر سکنا می رسد همنشینی بس عزیز است ونجیب است این حبیب! این پری پیکر بە فضل و لطف مولا می رسد صبر تلخت عاقبت گویی ثمر داد ای رفیق! تا ز ترشک غورە اینک طعم حلوا می رسد ناشکیبایی مکن ، بهجت بە سویت می دود دلگشایی با فریبایی شکیبا می رسد از پری رویان مگو هرگز نخیزد جز جفا کاین وفادار این دم از باب مدارا می رسد هان ز هورامان بە سویت می دهد سعدی پیام تهنیت باشد کە آمد ، گر چە حالا می رسد سعدی غریبی ![]() وقتی عشق قدیمی شهریار؛ خانم ثریا ابراهیمی(پری) به بیمارستان می رود شهریار روی تخت بیمارستان
خواب بوده است اما صدای قدمها و گام عشق قدیمی خود را می شناسد و از خواب
بیدار می شود.وقتی عشق او در اتاق را باز می کند شهریار این شعر مشهور که از
مفاخر ادبیات فارسی هست را برای عشق قدیمیش می سراید:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست نازنینا! ما به ناز تو جوانی داده ایم وه که با این عمرهای کوته و بی اعتبار شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
شهریارا! بی حبیب خود نمی کردی سفر زین سفر راه قیامت می رود تنها چرا؟ ******************************** شعر معروف استاد شهریار برای معشوقه خود ثریا ابراهیمی وقتی شهریار معشوقهاش را در سیزده به در دید *** یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونینجگرم خون دل میخورم و چشم نظر جام جرمم این است که صاحب دل و صاحبنظرم من که با عشق نراندم به جوانی هوسی هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر عجبا هیچ نیرزید که بیسیم و زرم هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود که به بازار تو کاری نگشود از هنرم سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچهی معشوقهی خود میگذرم تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت شهریارا! چه کنم لعلم و والاگهرم ************************************** البته خبر درگذشت ایشان دربرخی ازرسانه ها وفضاهای مجازی ضدونقیص می باشد: طبقه بندی: فرهنگی و هنری، اجتماعی، ادبیات/شعر، سهعدی غەریبی، برچسب ها:هورامان ههورامانهانهبهرچهم-کتابخانه هورامان؛یانهوکتێبووههورامانی-ههورامان-هۆرامان-اورامان-اورامانات-دزآور(زاوهر)-لهون-نوسود-هورامان تخت ژاورود-پاوه-نودشه(نۆتشه)زرده-پریان-رێژاو(ریجاب)-کندوله-تهوێڵه(طویله)-بیاره-ساور-نودیجه-حلبچه(ههلهبجه)-خۆرماڵ مریوان-سروآباد-کرمانشاه-کردستان-دالانی-ایلام-کامیاران-روانسر-جوانرود-چهارقلعهعبدالملکی(زاغمرز-زینوند-حسینآباد-امیرآباد هورامی های شمال ایران)-عکس-شبک(شهبهک)-سنجار- کاکهیی-یارسان-ساور-نودیجه-زازا-زازاکی)-قلعه قروه-چورژی-هانهبهرچهم-هۆمایون محهمهدنژاد،وهسیهت پهی مهزههری،سهفهرهکێ گالیوێری،غزلی دلنشین از آقای سعدی غریبی هورامی بە مناسبت خبر در گذشت ثریا ابراهیمی(پری) معشوقە استاد شهریار، دنبالک ها: وبسایت جوانی، وبسایت مدنیت نیوز، روزشمارادبی، نوشته شده در تاریخ دوشنبه 26 مهر 1395
توسط همایون محمدنژاد
|
درباره وبلاگ
آرشیو مطالب
آخرین مطالب
موضوعات
آهنگ زمینه |